سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگینامه امام علی (ع)


ساعت 1:0 صبح یکشنبه 89/1/29

به نام خدا

 

یکی ازمهم ترین و کامل ترین آیات در این زمینه این آیه ا

هنگامى که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونى آزمود و او به خوبى از عهده این آزمایش ها برآمد. خداوند به او فرمود: « تو را امام و پیشواى مردم قرار دادمابراهیم عرض کرد: «از دودمان من(نیز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمى‏رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند). توضیح زیبایی از استاد شهید مطهری در این زمینه به جا مانده است که به نقل آن اکتفا می کنیم : «آیه‏اى است در قرآن که آیه عجیبى است. این آیه راجع به شخص امیرالمؤمنین نیست، بلکه راجع به مسأله « امامت » است ، به همان معنایى که عرض کردم و اکنون اشاره مى‏کنم

 

این بسیار اشتباه بوده از قدیم در میان متکلمین اسلامى که مسأله را به این صورت طرح کرده‏اند: شرایط امامت چیست؟ مسأله را طورى فرض کردند که امامت را، هم ما قبول داریم و هم اهل تسنن ولى در شرایطش با همدیگر اختلاف داریم؛ ما مى‏گوییم شرط امام این است که معصوم و منصوص باشد. آنها مى‏گویند نه؛ در صورتى که آن امامتى که شیعه به آن اعتقاد دارد، اصلًا سنى معتقد به آن نیست. آنچه اهل تسنن به نام امامت معتقدند، یک شأن دنیایى امامت است که یکى از شؤون آن است؛ مثل اینکه در باب نبوت، یکى از شؤون پیغمبر این بود که حاکم مسلمین بود، اما نبوت که مساوى با حکومت نیست. نبوت خودش یک حقیقتى است که هزاران مطلب در آن هست. از شؤون پیغمبر این است که با بودن او مسلمین حاکم دیگرى ندارند و وى حاکم مسلمین هم هست. اهل تسنن مى‏گویند امامت یعنى حکومت، و امام یعنى همان حاکم میان مسلمین، فردى از افراد مسلمین که باید او را براى حکومت انتخاب کنند. آنها بیش از حکومت بالا نرفتند. ولى امامت در شیعه مسأله‏اى است تالى تِلْوِ نبوت و بلکه از بعضى از درجاتِ نبوت بالاتر است ،یعنى انبیاى اولوالعزم آنهایى هستند که امام هم مى‏باشند. خیلى از انبیا اصلًا امام نبوده‏اند. انبیاى اولوالعزم نیز در آخر کار به امامت رسیده‏اند. غرض اینکه وقتى چنین حقیقتى را قبول کردیم، همان طور که تا پیغمبر هست ،صحبتِ این نیست که چه کسى حاکم باشد ،زیرا او یک جنبه فوق بشرى دارد، تا امام هست ،نیز صحبت کس دیگرى براى حکومت مطرح نیست. وقتى او نیست (یا اصلًا بگوییم موجود نیست و یا بگوییم مثل عصر ما غایب است) آنگاه صحبت حکومت به میان مى‏آید که حاکم کیست. ما نباید مسأله امامت را با مسأله حکومت مخلوط کنیم و بعد بگوییم اهل تسنن چه مى‏گویند و ما چه مى‏گوییم. این، مسأله دیگرى است. در شیعه امامت پدیده و مفهومى است درست ،نظیر نبوت آنهم عالی ترین درجات نبوت. بنابراین ما شیعه قائل به امامت هستیم و آنها اصلًا قائل نیستند ،نه اینکه قائل هستند و براى امام شرایط دیگرى قائلند ».(


¤ نویسنده: فرهنک چهارمحل

نوشته های دیگران ( )

ساعت 1:0 صبح یکشنبه 89/1/29

آیــه ولایـــت

«اِنّما وَلیّکم الله و رسوله والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّکاة و هم راکعون»

«ولیّ شما تنها خدا و رسول او و کسانی که ایمان آورده‌اند؛

همان کسانی که نماز را بر پا می‌دارند و در حال رکوع نماز زکات می‌پردازند، میباشند.» (سوره مائده، آیه 55)

بر طبق بینش اسلامی و بر پایه حکم عقلانی، آدمی مأمور به تبعیت و اطاعت همه جانبه از خالق خویش و پروردگار جهان است؛ چرا که انسان از ساعات و یا حتی دقایق بعدی عمر خویش آگاه نیست و در جزئی‌ترین امور، نیازمند خداوند است؛ اما در مقابل، خداوندی که او را خلق نموده، حتی بر کوچکترین اسرار وجودی مخلوق خود واقف است و مقصد و منتهای حرکت او را نیز می‌‌داند. لذاست که عقل بشر، او را به درگاه او رهنمون می‌‌سازد؛ چرا که علاوه بر این مطالب، او بی‌نیاز مطلق و غنی در تمام امور است و به مخلوقات خود کمترین نیازی ندارد، لذا جز خیر آدمی را نمی‌‌خواهد. اما این اطاعت در دیدگاه اسلام و قرآن کریم، تنها به خداوند منحصر نمی‌‌شود. بلکه به امر الهی و فرمان خداوند، یک مسلمان باید از وجود مقدس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیهم السلام) نیز پیروی و تبعیت نماید. بنا بر این نگرش، تبعیت به طور مطلق و بدون قید و شرط تنها مختص خداوند است و بر طبق فرمان اوست که ما مأمور به اطاعت و پیروی از رسول اکرم و امامان معصوم در تمامی امور می‌باشیم. رفتار و گفتار آنان هم در تمامی امور، راهی را که به رضایت پروردگار و سعادت ابدی انسان منتهی می‌‌شود، مشخص می‌‌نماید. به این دلیل که در اعمال و رفتار آنان، هوا و هوس راهی ندارد و آنان به لطف خداوند و عنایت او، معصوم از هر خطا و اشتباه می‌باشند. بر طبق آموزه‌های اسلامی، به جز خداوند و به واسطه او رسول اکرم و امامان معصوم، آدمی نباید در برابر هیچکس و یا هیچ چیز دیگر به طور مطلق و بدون قید و شرط، مطیع و فرمانبردار باشد. منشأ آغازین اطاعت از خداوند و معصومین (همان گونه که ذکر گردید)، عقل بشری است؛ اما در ادامه و همراه با عقلانیت آدمی، این رابطه محبت نسبت به پروردگار است که آنرا تکمیل می‌‌کند. آن هنگام که انسان قدری بیشتر می‌‌اندیشد، خود را در دریای لطف و نعمتهای الهی غرق می‌‌بیند. او می‌یابد هر چه که دارد همه از خداوند است و علیرغم ناسپاسی‌های فراوان آدمی، نه تنها لطف و مهربانی او قطع نگشته بلکه لحظه به لحظه نیز ادامه دارد. بنا بر این هر چه بیشتر سعی می‌‌نماید تا در مسیر اطاعت چنین پروردگار مهربانی، گام بر دارد. مسیری که جز به کمال و سعادت او، به چیز دیگری ختم نمی‌‌گردد.

حقیقت و مفهوم کلی ولایت نیز که در دیدگاه اسلامی تبیین می‌شود، چیزی خارج از اطاعت و پیروی از خداوند و معصومین نمی‌باشد. از سوی دیگر رابطه میان مسلمانان و شیعیان با نبی اکرم و تک تک ائمه معصومین، رابطه‌ای بسیار عمیق و دو طرفه است. طرف اول این رابطه از پیامبر اکرم و ائمه آغاز می‌گردد. آنان چنان مهربانی و شفقتی نسبت به فرد فرد مسلمین دارند که کوچکترین ناراحتی و اندوه یک مسلمان، باعث رنجش خاطر آنان می‌گردد. (که شواهد بسیاری از آن در متون اسلامی موجود می‌‌باشد.) اما در طرف دیگر، مسلمانان نیز به خاطر جمع بودن مکارم اخلاقی و کمالات روحانی در وجود معصومین، از صمیم جان به آنان عشق می‌‌ورزند. این رابطه عمیق آنچنان تبعیتی را رقم می‌‌زند که مسلمانان نه تنها در برابر کلام و رفتار امام و ولی خویش مطیع و فرمانبردار هستند، بلکه حتی در ذهن خویش نسبت به آن کوچکترین دغدغه‌ای احساس نمی‌‌نمایند.

در قرآن کریم (که کلام خداوند و نازل شده از جانب اوست)، دلایل متعددی در جهت اثبات مقام ولایت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام علی (علیه السلام) ـ امام اول ـ از جانب خداوند وجود دارد. اما ولایت سایر ائمه بنا بر ابلاغ رسول اکرم از جانب خداوند تأیید می‌‌گردد.

ما در این حال به بررسی و دقت و تأمل در یکی از آیات شریفه قرآن می‌پردازیم که در آن مسأله ولایت بر مؤمنین مطرح شده و این مقام علاوه بر خداوند، برای رسول اکرم و امام علی (علیه السلام) اثبات گشته است. به همین منظور ابتدا به بررسی کلمات(1) به کار رفته در این آیه به صورت مجزا می‌پردازیم، و سپس به شأن نزول آیه اشاره می‌نماییم و در پایان فرازهای مختلف آیه را هر چه بیشتر مورد دقت و توجه قرار می‌دهیم


¤ نویسنده: فرهنک چهارمحل

نوشته های دیگران ( )

ساعت 12:59 صبح یکشنبه 89/1/29

 

در سوره زخرف آیه 27 و 26 توحیدی بودن حضرت ابراهیم علیه‌السلام را نیز ویژگی وی دانسته که به خاطر آن هدایت یافته است از زبان حضرت ابراهیم در قرآن چنین نقل شده که " به یاد آر زمانی را که ابراهیم به پدر و قوم خود چنین گفت من از آنچه شما می‌پرستید بیزارم مگر آنکس که مرا آفریده و هم او هدایتم خواهد کرد".

اهل یقین

از جمله ویژگیهای دیگر پیامبران اهل یقین بودنشان می‌باشد که در دلشان نسبت به خدا وعده و وعیده‌های خداوندی کوچکترین شک و شبهه و تردیدی نداشتند چنانچه در آیه 75 سوره انعام می‌خوانیم که: "و این چنینی ملکوت آسمانها و زمین ]حکومت مطلقه خداوند[ را به ابراهیم نشان دادیم (تا به آن استدلال کند) و اهل یقین شود.

 

پیامبران فرادی هدایت یافته

در سوره آل‌عمران آیه 23 نیز ویژگی نبوت را چنین معرفی می‌کند که:
خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد که چرا اینها جون افرادی هدایت یافته بودند که در عملشان و رفتارشان، کردارشان تنها خود را ملاک عمل قرار نمی‌دادند بلکه به عنوان مثال در مقام خیر و شر، خودشان را نمی‌دیدند بلکه حق و حقیقت را می‌دیدند هر کاری که می‌کردند خالص و در راه خدا بوده و افراد صالح و درستکاری بودند و بر اساس اعمالشان شایستگی برگزیده شدن نسبت به سایر افراد را در خود ایجاد کردند.

و همچنینی در آیات بین 87 تا 84 سوره انعام پیامبران را چنین معرفی می‌کند که:
"
برای وی (ابراهیم) اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه آنان را هدایت کردیم و پیش از آن نوح را هدایت نمودیم و از فرزندان او داوود، سلیمان و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را و برخی از پدرات و فرزندان و برادرنشان را بر جهانیان برتری دادیم و بر همگان برگزیدیم و به راه راست و مستقیم هدایتشان کردیم.

اخلاق پسندیده و خوش خلقی

درسوره قلم آیات 4و3 به صفاتی دیگر از صفتهای پیامبر اشاره کرده که همان خلق پسندیده و خوش خلقی پیامبر می‌باشد می‌فرماید:"و بر توست پاداش نیک و بی‌پایان و تو دارای خلق عظیم و پسندیده‌ای هستی" یعنی چون انسانها را به سوی هدایت راهنمائیشان می‌کنی با آنها در نهای عطوفت و مهربانی و مدارا هستی که این نیز یعنی خلق و خوی پسندیده یکی از لوازم تربیت می‌باشد. چون برای اینکه انسان کسی را به کار پسندیده دستور دهد باید خودش عامل به آن باشد.


¤ نویسنده: فرهنک چهارمحل

نوشته های دیگران ( )

ساعت 12:58 صبح یکشنبه 89/1/29

 

شکرگذار و اهل علم می‌باشند.

و درسوره صاد آیه 48 چنین معرفی می‌کند: که اسماعیل و السیع و ذوالکفل را یاد کن که همه آنان از نیکان بودند.
و همچنینی در سوره نمل آیه 15 می‌خوانیم:
ما به داوود و سلیمان دانشی عظیم دادیم و آنان نیز متقابلا گفتند سپاس از آن خداوندی است که ما را بر بسیاری از بندگان مومنش برتری بخشید. یعنی یکی از ویژگیهای پیامبران را داشتن دانش و آگاهی آنها معرفی کردیده و دیگر سپاسگزار بودنشان.

امر به معروف و نهی‌ از منکر

خداوند متعال در آیه 157 سوره اعراف پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله را چنین معرفی می‌کند:
"
پیامبری که آنها را به معروف (کارهای خوب) دستور می‌دهد و از منکر (کارهای بد) بازشان می‌دارد پاکیزه‌ها را برای آنان حلال می‌کند و ناپاکیها را حرام می‌کند". بسیار پر واضح است که یک کسی که به چنین کاری انجام می‌دهد عقل حکم می کند که باید ابتدا خودش به این دستورات عمل کند، یعنی اهل کار خیر باشد و از کار بد دوری کند و حلال و حرام را خودش نیز رعایت کند تا بتواند بر دیگران نیز دستور دهد تاریخ نیز نشان دهد که حضرت محمد به عنوان یک پیامبر نمونه اعلای یک انسان کامل در عصر جاهلی بود، به عنوان مثال در عصری که شراب خوردن یک کار عادی بوده تاریخی گواهی ندارد مبنی بر اینکه او نیز دست به چنین کاری زده و تا حدی خودش را عاری از هر گونه ناپاکیها و حلال و حرام‌ها کرده بود که به عنوان امین شهرت یافته بود.
یا در سوره جمعه آیه دوم پیامبر را چنین معرفی می‌نماید که:
"
اوست که از میان ملت امی و بیسواد پیامبری از خدشان برانگیخت تا آیات خدا را برایشان تلاوت کند، از رزائل و مفاسد اخلاقی پاکشان سازد، کتاب را بر آنان بیاموزد، گر چه آنان پیش از آن در ضلالت و گمراهی آشکار به سر می‌بردند. به عبارت دیگر پیامبر یعنی کسی که بر اساس دستور خداوند، جامعه را به عنوان یک اصلاحگر، از مفاسد اخلاقی، اصلاح می‌کند و به وسیله آموزش علم و دانش، آنها را از ضلالت و گمراهی که ریشه آْن از جهالت و نادانیها است، خارج ساخته و هدایتشان می‌گرداند.

و آخرین آیه‌ای که در این بخش بیان می‌کنیم آیه 58 سوره مریم می‌باشد که در واقع جمع بندی مطالب بالاست و آن اینکه:
"
آنان پیامبرانی بودند که خداوند نعمتش را بر ایشان ارزانی داشت از فرزندان آدم و از کسانی بودند که با نوح سوار کشتی نمودیم، آنان از خاندان ابراهیم و اسماعیل و از هدایت شدگان و برگزیدگان بودند که هر وقت آیات خدا بر ایشان تلاوت می‌شد گریه کنان بر خاک مذلت و بندگی می‌افتادند.

این بود خلاصه‌ای از نظرات قرآن راجع به پیامبران و اینکه پیامبران قبل از پیامبری صاحب چه کارهایی بودند که لیاقت دریافت نبوت را در خود ایجاد نمودند و بیان کرده که همه آنها اهل نیکی بوده و از کارهای زشت رویگران بودند و دارای علم و دانش بوده و قبل از اینکه اینها به هدایت دیگران بپردازند خود را هدایت کرده بودند. اما افسوس که انسان وقتی به تورات و انجیل می‌نگرد مسئله را عکس اینها می‌بیند زمانی نسبت زنا به پیامبر می‌دهند چرا که هر عقل سلیمی حکم می‌کند که پیامبر که به عنوان هدایت و نجات دهنده نسل بشر است باید قبل از پرداخت به هدایت دیگران خودش به آن مسیر هدایت و راهنمایی کند بر این اساس است که بزرگان دعا کنند خدایا ما را از شر اعمال نیکمان برحذر دار.

 


¤ نویسنده: فرهنک چهارمحل

نوشته های دیگران ( )

<      1   2   3   4   5      >

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
20
:: بازدید دیروز ::
1
:: کل بازدیدها ::
22725

:: درباره من ::

زندگینامه امام علی (ع)


:: لینک به وبلاگ ::

زندگینامه امام علی (ع)

:: آرشیو ::

اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
اردیبهشت 89
مرداد 89

:: اوقات شرعی ::

:: خبرنامه وبلاگ ::