به نام خدا
یکی ازمهم ترین و کامل ترین آیات در این زمینه این آیه ا
هنگامى که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونى آزمود و او به خوبى از عهده این آزمایش ها برآمد. خداوند به او فرمود: « تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من(نیز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمىرسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند). توضیح زیبایی از استاد شهید مطهری در این زمینه به جا مانده است که به نقل آن اکتفا می کنیم : «آیهاى است در قرآن که آیه عجیبى است. این آیه راجع به شخص امیرالمؤمنین نیست، بلکه راجع به مسأله « امامت » است ، به همان معنایى که عرض کردم و اکنون اشاره مىکنم.
این بسیار اشتباه بوده از قدیم در میان متکلمین اسلامى که مسأله را به این صورت طرح کردهاند: شرایط امامت چیست؟ مسأله را طورى فرض کردند که امامت را، هم ما قبول داریم و هم اهل تسنن ولى در شرایطش با همدیگر اختلاف داریم؛ ما مىگوییم شرط امام این است که معصوم و منصوص باشد. آنها مىگویند نه؛ در صورتى که آن امامتى که شیعه به آن اعتقاد دارد، اصلًا سنى معتقد به آن نیست. آنچه اهل تسنن به نام امامت معتقدند، یک شأن دنیایى امامت است که یکى از شؤون آن است؛ مثل اینکه در باب نبوت، یکى از شؤون پیغمبر این بود که حاکم مسلمین بود، اما نبوت که مساوى با حکومت نیست. نبوت خودش یک حقیقتى است که هزاران مطلب در آن هست. از شؤون پیغمبر این است که با بودن او مسلمین حاکم دیگرى ندارند و وى حاکم مسلمین هم هست. اهل تسنن مىگویند امامت یعنى حکومت، و امام یعنى همان حاکم میان مسلمین، فردى از افراد مسلمین که باید او را براى حکومت انتخاب کنند. آنها بیش از حکومت بالا نرفتند. ولى امامت در شیعه مسألهاى است تالى تِلْوِ نبوت و بلکه از بعضى از درجاتِ نبوت بالاتر است ،یعنى انبیاى اولوالعزم آنهایى هستند که امام هم مىباشند. خیلى از انبیا اصلًا امام نبودهاند. انبیاى اولوالعزم نیز در آخر کار به امامت رسیدهاند. غرض اینکه وقتى چنین حقیقتى را قبول کردیم، همان طور که تا پیغمبر هست ،صحبتِ این نیست که چه کسى حاکم باشد ،زیرا او یک جنبه فوق بشرى دارد، تا امام هست ،نیز صحبت کس دیگرى براى حکومت مطرح نیست. وقتى او نیست (یا اصلًا بگوییم موجود نیست و یا بگوییم مثل عصر ما غایب است) آنگاه صحبت حکومت به میان مىآید که حاکم کیست. ما نباید مسأله امامت را با مسأله حکومت مخلوط کنیم و بعد بگوییم اهل تسنن چه مىگویند و ما چه مىگوییم. این، مسأله دیگرى است. در شیعه امامت پدیده و مفهومى است درست ،نظیر نبوت آنهم عالی ترین درجات نبوت. بنابراین ما شیعه قائل به امامت هستیم و آنها اصلًا قائل نیستند ،نه اینکه قائل هستند و براى امام شرایط دیگرى قائلند ».(